جوك-خبر-اموزش-رايگيري-دانلود-تاريخي
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نویسنده : خانم بيات


نگران چی هستی؟

گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا

میخواد از تو محافظت کنه

پس بخند





|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: مجله نوجواني ومن , ,
برچسب‌ها: درد ادم , عاشقانه , جمله زيبا , عاشقانه ,
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نویسنده : خانم بيات


سه چیز را با احتیاط بردار:

قدم،قلم، قسم!
 
سه چیز را پاک نگه دار:
 
جسم،لباس،خیال
 
از سه چیزکار بگیر:
 
عقل،همت، صبر!
از سه چیز خود را دورنگهدار:

افسوس، فریاد، نفرین!
 
سه چیز را آلوده نکن:
 
قلب، زبان، چشم!
 
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن:
 
خدا، مرگ و دوست.





آدم داغون از اول داغون نبوده،داغونش کردن

آدم آرومم همینطور...

آدم عصبی ام به همچنین

ولی آدم بیشعور از اول بی... شعور بوده...

 

 

 

 

 دیشب خدارو دیدم...


گوشه ای آرام میگریست...

 

من هم کنارش رفتم و گریستم...

 

هر دو یک درد داشتیم ...

 

" آدم ها...."

 

عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و انکارت می‌کند ...

و عجب از تو که انکارشان را میبینی و مهربانی میکنی

 

 

خسته ام پینیکیو

اینجا آدمها دروغهای شاخدار می گویند

بعد دماغ خود را جراحی پلاستیک میکنند!!!

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
برچسب‌ها: درد ادم , عاشقانه , جمله زيبا , عاشقانه ,
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نویسنده : خانم بيات


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: مجله نوجواني ومن , ,
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نویسنده : خانم بيات

سلام حاجی....

شنیدم حاج خانم برای چندمین بار دلش هوس طواف کعبه کرد 

شما هم از خدا خواسته لبیک گفتی...

 مکه خوش گذشت ؟ ...

خدایت خوب بود... دینت کامل شد، سنگ هایت را به شیطان زدی؟!

حاجی سوغاتی هایت بوی ندامت می دهند؟! حاجی، لباست از جنس اعلاست؟ 

 حاجی عجب دمپایی سفیدی؟!

سفر چطور بود حاجی..؟؟ خوش گذشت....؟؟

شنیدم حاج خانم بسیار ولخرجی کرده و چند النگو و سینه ریز گرانخریده....

حاجی جان خبر داری آقا رضا

همین همسایه چند خانه بالاتر....

کلیه اش را فروخته تا برای دخترش جهاز بخرد...؟؟؟

دخترش 3 سال است مراسمش هرماه عقب افتاده....

طفلکی ها هفته قبل بعد از 3 سال مراسم ساده ای گرفتند و ازدواج کردند.

آنها را بی خیال حاجی جان...اصل حالت چطور است...؟؟

شنیدم دیشب شام مفصلی به مهمانها داده ای.....

چند کودک گرسنه دم در هی اذیت میکردند !!!!!

و غدا میخواستند...آنها را دیدی حاجی...؟؟

حاجی، با این همه ریا، باز هم مکه خوش گذشت ت ت ت ؟!

سرت را درد نیاورم حاجی جان...

زیارت قبول....


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: مجله نوجواني ومن , ,
برچسب‌ها: حاجي , حج ,
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نویسنده : خانم بيات

:: آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!

:: الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!

:: آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده.

:: آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی ...





:: ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!

:: بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!...

:: شلمان هنوز هم خوابه!

:: پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!

:: بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری 30 تومن می‌فروختن!

:: بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.

:: دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!

:: تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!

:: تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: مجله نوجواني ومن , ,
برچسب‌ها: من و كارتون, من خودم مال دهه دهه ,
آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید