معروف ترین شعر فرخی یزدی
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی دست خود ز جان شستم از برای آزادی تا مگر به دست آرم دامن وصالش را می دوم به پای سر در قفای آزادی با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز حمله میکند دایم بر بنای آزادی در محیط طوفان زا ، ماهرانه در جنگ است ناخدای استبداد با خدای آزادی دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین می توان تو را گفتن پیشوای آزادی فرخی ز جان و دل می کند در این محفل دل نثار استقلال ، جان فدای آزادی
از : فرخی یزدی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اجتماعي-جوانان و آدرس bayatandeshe.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید